والدینم همیشه به من میگفتند که هیچ محدودیتی برای من وجود ندارد و من می توانم هر طور که دوست دارم باشم اما عملشان(کارهایشان) چیز دیگری می گفت. وقتی برادرم 12 سالش بود چندین درصد سهام برای تولدش هدیه گرفت. وقتی که سال بعدش من هم دوازده ساله شدم با همه وجودم منتظر بودم که سهم خودم را دریافت کنم. اما از این خبرها نبود...
شک ندارم که برای تولد 12 سالگیم هدیه فوق العاده ای گرفتم اما اینکه آن هدیه چه بود هیچ وقت یادم نمی آید .تنها چیزی که یادم هست این است که من برعکس برادرم سهمی از سهام نبردم. پیام ناگفته ای که دریافت کردم این بود که " سرمایه گذاری مخصوص پسرهاست ."